English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8748 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
thrashing U مقدار مفرط حرکت صفحات ازحافظه ثانوی به حافظه داخلی
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
territorial waters U ابهای ساحلی
upwellings U ابهای بالارود
spill water U ابهای اضافی
inshore water U ابهای ساحلی
ground water U ابهای زیرزمینی
surplus water U ابهای مازاد
surplus water U ابهای اضافی
overflow U ابهای اضافی لبریزی
table waters U ابهای معدنی سر سفره
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
overflows U ابهای اضافی لبریزی
hydrology U بررسی ابهای سطحی
high seas U ابهای بین المللی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
lentic U وابسته به ابهای راکد
groundwater U ابهای زیر زمینی
high seas U ابهای برون مرزی
hydrogeology U بررسی ابهای زیرزمینی
water table U سطح ابهای زیر زمین
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
water tables U سطح ابهای زیر زمین
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
lentic U زیست کننده در ابهای راکد
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
balneology U مبحث استحمام در ابهای گرم
hydrology U گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydro statics U علم شار وموازنه ابهای ساکن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
hydrothermal U وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
salinometer U الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
requirement U مقررات
provisions U مقررات
disposition U مقررات
precepts U مقررات
regulations U مقررات
measure U مقررات
arrangement U مقررات
arrangements U مقررات
precept U مقررات
regulation U مقررات
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
holding U نقض مقررات
ordinance U مقررات محلی
government regulation U مقررات دولتی
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
mounting instruction U مقررات نصب
by law U طبق مقررات
standard specification U مقررات استاندارد
by rule U طبق مقررات
trancscendent U ماورای مقررات
laws of the game U مقررات مسابقه
infraction U نقض مقررات
army regulation U مقررات ارتشی
control measures U مقررات کنترلی
The regulations in force . U مقررات جاری
ordinances U مقررات محلی
instruction for assembly U مقررات نصب
military doctorine U مقررات نظامی
operating instruction U مقررات کار
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
instituted U اصل قانونی مقررات
institute U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
instituting U اصل قانونی مقررات
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
manual U مقررات کتاب راهنما
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
officialism U رسمیت مقررات اداری
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
lodge-books U کتاب مقررات معماری
illegally U برخلاف قانون و مقررات
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
red tape U مقررات دست و پاگیر
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
inner U داخلی
in U داخلی
interiors U داخلی
endogenous U داخلی
interior U داخلی
anie U داخلی
ben U داخلی
innate U داخلی
in- U داخلی
territorial U داخلی
indoor U داخلی
municipal U داخلی
inside U داخلی
intramural U داخلی
esoteric U داخلی
internal door U در داخلی
domestic U داخلی
insides U داخلی
internal medicine U طب داخلی
internal U داخلی
stabile U بدون حرکت بی حرکت
Recent search history Forum search
1بفرمایید
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1 moves up the range
2مقررات و دستورالعمل‌هاي مربوط به كنترل فضاي كشور
2مقررات و دستورالعمل‌هاي مربوط به كنترل فضاي كشور
0مقاومت حرارتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com